تاریک و روشن اولین روشنایی روز پیش از صبح صادق، کنایه از روشنایی که در آخر شب در جانب مشرق پدیدار شود و گمان رود که فجر است لکن فجر صادق نیست و باز در تاریکی محو می شود تا هنگامی که فجر صادق طلوع کند، اول سپیده دم که هنوز هوا خوب روشن نشده، صبح دروغین، صبح کاذب، صبح نخستین، دم گرگ، فجر کاذب، صبح اوّل
تاریک و روشن اولین روشنایی روز پیش از صبح صادق، کنایه از روشنایی که در آخر شب در جانب مشرق پدیدار شود و گمان رود که فجر است لکن فجر صادق نیست و باز در تاریکی محو می شود تا هنگامی که فجر صادق طلوع کند، اول سپیده دم که هنوز هوا خوب روشن نشده، صُبحِ دُروغین، صُبحِ کاذِب، صُبحِ نُخُستین، دُمِ گُرگ، فَجرِ کاذِب، صُبحِ اَوَّل
تیره روز، (آنندراج)، غمگین، سیه روز و سیه بخت، (ناظم الاطباء) : دل تاریک روزم را شب آمد تن بیمارخیزم را تب آمد، نظامی، ای ز تو خورشید چرخ در مرض تف ّ و تاب از من تاریک روز طلعت روشن متاب، امیرخسرو دهلوی (از آنندراج)
تیره روز، (آنندراج)، غمگین، سیه روز و سیه بخت، (ناظم الاطباء) : دل تاریک روزم را شب آمد تن بیمارخیزم را تب آمد، نظامی، ای ز تو خورشید چرخ در مرض تَف ّ و تاب از من تاریک روز طلعت روشن متاب، امیرخسرو دهلوی (از آنندراج)
تیره رو، روسیاه، (آنندراج)، سیه روی و ترش روی و سخت روی، (ناظم الاطباء) : همچو این تاریک رویان روی من تیره بود و تارفام و بی صقال، ناصرخسرو، ز نور طلعت او سایه ای تاریک رو داریم شفق گون همچو برگ گل ز دیوارش برون آید، وحید (از آنندراج)
تیره رو، روسیاه، (آنندراج)، سیه روی و ترش روی و سخت روی، (ناظم الاطباء) : همچو این تاریک رویان روی من تیره بود و تارفام و بی صقال، ناصرخسرو، ز نور طلعت او سایه ای تاریک رو داریم شفق گون همچو برگ گل ز دیوارش برون آید، وحید (از آنندراج)
مجازاً بمعنی سختی ایام آمده: تاریکی روز از فغان است، الجزع عند البلاء تمام المحنه. الجزع اتعب من الصبر. (علی علیه السلام) ، رنج بی آرامی و ناشکیبایی بیش از رنج بر شکیبایی باشد. (از امثال و حکم دهخدا ج 1 ص 239 و 535)
مجازاً بمعنی سختی ایام آمده: تاریکی روز از فغان است، الجزع عند البلاء تمام المحنه. الجزع اتعب من الصبر. (علی علیه السلام) ، رنج بی آرامی و ناشکیبایی بیش از رنج بر شکیبایی باشد. (از امثال و حکم دهخدا ج 1 ص 239 و 535)
تاریک و روشن. صبحگاه که هنوز هوا تمام روشن نشده است. آن وقت از صبح که هوا گرگ و میش است. آن گاه صبح که هوا نه تاریک تاریک و نه روشن روشن است. زمانی از صبح که تاریکی و روشنایی بهم آمیخته بود. بین الطلوعین، (اصطلاح نقاشی) سایه روشن
تاریک و روشن. صبحگاه که هنوز هوا تمام روشن نشده است. آن وقت از صبح که هوا گرگ و میش است. آن گاه صبح که هوا نه تاریک تاریک و نه روشن روشن است. زمانی از صبح که تاریکی و روشنایی بهم آمیخته بود. بین الطلوعین، (اصطلاح نقاشی) سایه روشن
رودی است در مازندران و ظاهراً دیهی هم بوده است بهمین نام در حوالی رامسر و آخوند محله کنونی. چه رابینو پس از ذکر نام رودخانه های مازندران (ص 6) بشرح سفر خویش می پردازد و آرد: ده دریا پشته داری سی خانه و یک مسجد... است بعداز عبور از ترک رود از میان آخوند محله که... داشت گذشتیم. (ص 18) و در 106 در ذکر نام دیهای تنکابن (بخش e) سختسر از ترک رود بمانند دیه یاد میکند از این روی ممکن است نام رود خانه یاد شده و دیه مذکور بسبب مجاورت یکی شده باشد
رودی است در مازندران و ظاهراً دیهی هم بوده است بهمین نام در حوالی رامسر و آخوند محله کنونی. چه رابینو پس از ذکر نام رودخانه های مازندران (ص 6) بشرح سفر خویش می پردازد و آرد: ده دریا پشته داری سی خانه و یک مسجد... است بعداز عبور از ترک رود از میان آخوند محله که... داشت گذشتیم. (ص 18) و در 106 در ذکر نام دیهای تنکابن (بخش e) سختسر از ترک رود بمانند دیه یاد میکند از این روی ممکن است نام رود خانه یاد شده و دیه مذکور بسبب مجاورت یکی شده باشد